آن روز روزی بود که برف بارید... پسرک در آن روز شاهد صحنهای بود که آیندهاش را دگرگون نمود. و سالها بعد... ماه نوامبر در اسلو اولین برف بارید... پسری به نام جوناس نیمه شب از خواب پرید و فهمید که مادرش منزل را ترک کرده از پنجره بیرون را نگاه کرد و آدمکی برفی را دید که شال مادرش به دور گردنش آویزان است و به خانه آنها نگاه میکند.