تنسی ویلیامز( ۱۹۸۳- ۱۹۱۱)، نویسنده امریکایی برنده پولیتزر است.
انجمن منتقدان امریکا، «تراموایی به نام هوس» را از جمله بهترین نمایشنامههای قرن اعلام کرده است.
«تراموایی بهنام هوس» شاید قبل از هر چیز درباره خودِ پنهانشده آدمها باشد؛ خودی که گاهی از پشت معصومیت و حقبهجانببودنمان بیرون میزند و جلو رویمان میایستد.
این همان اتفاقی است که برای «بلانش دوبوآ»ی این ترامو میافتد؛ بلانشی که سعی میکند با ادا و اطوار حسابشده، همه خودش را مخفی کند. ولی نه آن نزاکت جعلی و نه آن لباسهای شب رنگارنگ ـ اما ارزانقیمت ـ و نه حتی بیگانگی با واژه هتک حرمت، نمیتواند بلانش را تا ابد مخفی نگه دارد.
وحشت از پیری و محوشدن زیبایی، نیاز عاجزانه به تعریف و تمجیدجنسیِ مردها و اصرار به نجیبزادهبودن، مثل تودهای یخ بلانش را در بر گرفته است: سرد، شکننده و بیثبات.
اما تلاش او برای جلب توجه مردها از سرِ تنهایی است یا حس هوسناک و برانگیختنِ بیمارگونهاش؟
چیزی را که تنسی ویلیامز به آن پرداخته، خیلیها در وجودشان پرورش میدهند؛ آنقدر که حسابی رشد کند و از جلدشان بیرون بزند و بعد جلو رویشان بایستد و سلام کند، دست بدهد و خودش را معرفی کند: «من تواَم».
«تراموایی بهنام هوس» چیزی نیست جز تهکشیدن تراژیک یک زن تنها.