این رمان توسط مترجم به صورت رایگان در طاقچه قرار گرفته است.
«وسایلی که همراهشان بود» نوشته تیم اُبرایِن( -۱۹۶۴) نویسنده امریکایی است.
اُبرایِن که خود در جنگ ویتنام حضور داشته به سبب نگارش این کتاب، جایزه ادبیات نظامی «پریتزکر» را از آن خود کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«سحرگاه جوخهی هیجده سربازی به خط شدند و شانهبهشانهی هم زدند به دل دشتی پر از گلولای. باران حرکتشان را کُند کرده بود. خم بودند، سر پایین. از ته اسلحه بهجای چوب گشت زنی استفاده میکردند، انداخته بودنشان تو زمینهای کنار رودخانه و به آب میرفتند و دوباره برمیگشتند. خسته بودند و بیچاره و مفلوک؛ فقط و فقط میخواستند این مأموریت تمام شود. کایووا گم شده بود. زیر گِل و آب بود، جنگ غرقش کرده بود و تنها فکرشان این بود که پیدایش کنند و بیرون بکشندش و بعد بروند جایی خشک و گرم. شب سختی بود. شاید بدترین شبشان تو ویتنام. باران یکبند میبارید و رودخانهی سانگ ترا بانگ طغیان کرده بود. آتوآشغالهای رودخانه کل زمینهای کنار رودخانه را گرفته بود. مهای نزدیک زمین و خاکستری همهجا را گرفته بود. از سمت غرب صدای رعد میآمد، صداهای ریز نالههایی میآمد. این دوتا به همراه باد موسمی به نظر میرسید عناصر تغییرناپذیر این جنگ باشد. هیجده سرباز تو سکوت راه میرفتند.
ستوان یکم جیمی کراس اول از همه میرفت. هرازگاهی صف را به خط میکرد، فاصلههای بین بچهها را درست میکرد. لباسش از گل سیاه شده بود؛ دستها و صورتش کثیف بود. اول صبح خبر گم شدن سربازش را با رادیو داده بود، اسم و موقعیت را هم گفته بود ولی حالا قبول کرده بود برود پیدایش کند، مهم هم نبود چقدر طول میکشد، حتی اگر به این قیمت بود رو سنگهای سفت سُر بخورد یا کل رودخانه را سد بزند و زمینهای اطرافش را خشک کند. دلش نمیخواست نفر زیر دستش را اینطوری از دست بدهد. درست نبود. کایووا سرباز درستی بود، آدم درستی بود و اصلاً راه نداشت ستوان کراس اجازه دهد چنین آدم درستی زیر گل و کثافت زمینهای اینجا خفه شود».