@{{ user_rate = 0 }}

کازابلانکا







روند ها : #کتاب،

«کازابلانکا» فیلمنامه‌ای به قلم ژولیوس جی. اپستاین(۲۰۰۰-۱۹۰۹)، فیلیپ جی. اپستاین/ هاوارد کاچ است. این کتاب از مجموعه برترین فیلم‌نامه‌های سینمای جهان منتشر شده است. فیلم کلاسیک کازابلانکا در سال ۱۹۴۳ و به صورت سیاه و سفید نمایش داده شد. موضوع و زمان ساخت این فیلم جنگ جهانی دوم است. این فیلم دو سال بعد در مراسم اهدای جوایز اسکار سال ۱۹۴۴ جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم‌نامه را از آن خود کرد.
در بخشی از این فیلم‌نامه می‌خوانیم:
«لازلو از کنار میزی که ایلزا پشت آن نشسته رد می‌شود و مستقیم به سمت ارکستر می‌رود. ایوون، پشت میزی در کنار افسر آلمانی نشسته، به گیلاس نوشیدنی‌اش خیره شده است.
لازلو با ارکستر حرف می‌زند.
لازلو: مارسی‌یز رو بزنین! بزنینش!
اعضای ارکستر نگاهی سمت پلهها، به طرف ریک می‌اندازند. ریک با سرش علامت تایید می‌دهد. لازلو و کارینا همراه با نواختن آهنگ شروع به خواندن می‌کنند. اشتراسر با هدایت آلمانی‌ها سعی در فرو نشاندن رقابت دارد. جمعیت حاضر درکافه شروع به خواندن «مارسی‌یز» ‌ می‌کنند.
کمی که می‌گذرد اشتراسر و افسرانش از خواندن دست می‌کشند و می‌نشینند. اما خواندن «مارسی‌یز» ادامه پیدا می‌کند. ایوون از جایش بلند شده با چشمانی پر از اشک می‌خواند. ایلزا، با شور و هیجانی‌که بر او غالب شده، نگاهی غرورآمیز به لازلو می‌اندازد که با احساساتی شدید آواز می‌خواند. سرانجام تمام افراد در کافه سر پا ایستاده، با چهره‌هایی پر از هیجان آواز می‌خوانند. سرود، با نوایی بلند و پیروزمندانه به پایان می‌رسد. چهره ایوون غرق غرور است، او تعمدا به طرف آلاچیق‌هایی که آلمانی‌ها نشسته‌اند روی می‌گرداند. از ته دل فریاد می‌زند.
ایوون: زنده باد فرانسه! زنده باد دموکراسی!
جمعیت: زنده باد فرانسه! زنده باد دموکراسی!
مردم دست می‌زنند و تشویق می‌کنند. اشتراسر بسیار عصبانی است. با قدم‌هایی بلند به سمت رنو که آن سو کنار بار ایستاده، می‌رود.»

برش هایی از کتاب