رمان «شمسه» نوشته سیدعلیرضا مهرداد، با موضوع دفاع مقدس به گوشهای از جانفشانیهای رزمندگان در جنگ ایران و عراق اشاره دارد. نویسنده درباره اثر خود این گونه میگوید: رمان «شمسه» را با الهام از کتاب «اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی» نوشته مرتضی سرهنگی نوشتهام. این رمان درباره توجه اسیران عراقیی به کشور ما و توبه برخی از اسرا در اردوگاههای ایرانی و ملحق شدن آنها به لشکر ۹ بدر است.
بخشی از داستان:
بیچاره مردم کُرد چه گناهی کردند که بایداین جوری زندهکُش بشن؟ یکی از همین زن ها یکبار میگفت: تو راه بچهام یخ زد،انداختمش وسط برفا و آمدم.
گروه پیش میرفت و کُردهای آواره عراقی پیش میآمدند و دَمبهدَم به یکدیگرنزدیکتر میشدند.
اولین نفرات از زنان و کودکان آواره مقابل مهدی رسیدند
چشم های دریده و از حدقه بیرون آمده به گروه شش نفرة مجاهدین دوختهشده بود. لباس های پاره، وضعیت رقّتبار زنان، کودکان خردسال به دنبال،در میان کوران برف و سرما به چه امیدی قدم میکشیدند؟
مرز، آن جا چه خبر است؟
- تا مرز خیلی مانده؟
علی گفت:
- دو ساعت، دو ساعت و نیم.
پیرمرد سر فرو افکند و دوباره راه خویش را گرفت. مرز گویی نشان آرامش واطمینان بود در ذهن این آوارهگان سرمازده