«گزارش اقلیت» نوشته فیلیپ ک. دیک، نویسنده داستانهای علمی-تخیلی آمریکایی است. این کتاب سه داستان فانتزی از وی را در خود دارد.
تاثیر فیلیپ ک. دیک بر جهان ادبیات، حداقل در حیطهی ژانر علمی-تخیلی، بسیار گسترده بوده است. او حضوری موثر در جهان ادبیات و فرهنگ، نه فقط در آمریکا بلکه در سراسر جهان، داشته و آثارش به تعداد زیادی از زبانهای اروپایی و آسیایی ترجمه و منتشر شده است. بدون شک این شرایط اگر در زمان حیات دیک محقق میشد باعث شگفتزدگی وی میشد چرا که در دو دهه که از مرگ وی گذشته است شهرت و محبوبیتش به طور روزافزون بیشتر شده است.
در بخشی از داستان «گزارش اقلیت» از این کتاب میخوانیم:
اولین فکری که با دیدن مرد جوان به ذهن اندرتون رسید، این بود که: دارم کچل میشم. کچل، چاق و پیر. البته این فکر را بهزبان نیاورد. درعوض صندلیاش را هل داد عقب، از جایش بلند شد، قاطعانه رفت جلوی میز کارش، و دست راستش را دراز کرد. با خوشرویی تصنعی لبخند زد و با مرد جوان دست داد.
درحالیکه سعی میکرد لحن دوستانهای داشته باشد، پرسید: «ویتور؟» مرد جوان گفت: «درسته، ولی بهم بگید اد. البته اگه شما هم مثل من از تعارفهای بیخود خوشتون نمییاد.» نگاه و حالت چهرهی حاکی از اعتمادبهنفس بیشازحدش نشان میداد که از نظر او موضوع حل است. از این به بعد همدیگر را اد و جان صدا میکردند: از همان اول همهچیز خوب پیش رفته بود و از همکاری خوشایندی در آینده حکایت میکرد.