@{{ user_rate = 0 }}

جولیوس قیصر







روند ها : #کتاب،

جولیوس قیصر

ابوالحسن تهامی , ویلیام شکسپیر 243 صفحه

انتشارات انتشارات نگاه

«هر نمایش‌نامهٔ شکسپیر اثری بی‌همتاست، و این، بخشی از بزرگی او به شمار می‌آید. او بی‌آرام و خستگی‌ناپذیر و در پی تجربه، با آمیزه‌یی از تمامیت هنری و دلبستگی حرفه‌یی از نوعی درام به نوع دیگر ره می‌سپرد.»
«جولیوس قیصر» نمایشنامه‌ای تراژیک از ویلیام شکسپیر (۱۶۱۶-۱۵۶۴) شاعر و نمایش‌نامه‌نویس انگلیسی است. این کتاب را شکسپیر با الهام از یکی از شخصیت‌های بنام تاریخ روم نوشته است.
جولیوس قیصر با صحنه‌یی آغاز می‌شود که ساکنان رُم ورود قیصر به شهرشان را مشتاقانه انتظار می‌کشند. اما طولی نمی‌کشد که جمهوری‌گرایان با توطئه‌ای او را می‌کشند. کمی بعد انگیزه‌های این توطئه‌کنندگان برهمگان آشکار می‌شود و اینجاست که جنگی خانگی در می‌گیرد...
شکسپیر در این درام بزرگش تبعات خشن خیانت و جنایت را از دیدگاهی انسان شناسانه وا می‌کاود.
در بخشی از نمایشنامه می‌خوانیم:
فلاویوس: بروید خانه! مخلوقات تن‌پرور! بروید خانه.
آیا تعطیل است امروز؟ نمی‌دانید مگر
روا نیست پیشه‌وران در روزهای کار
بی‌نشان پیشهٔ خود به جایی آمدوشد کنند؟
بگو بدانم! چه پیشه‌یی داری؟
شهرگان یکم: من، سرور، درودگرم.
ماروللوس: پیش‌بند چرمی و خط کشت کجاست؟
با نظیف‌ترین جامه‌هایت اینجا چه می‌کنی؟
شما سرور، چیست پیشه‌تان؟
شهرگان دوم: راستش سرور، در قیاس با پیشه‌وری شریف،
چیزی نیستم جز... همان پیشه‌ور شریف.
ماروللوس: ولی حرفه‌ات چیست؟ سرراست پاسخ بده!
شهرگان دوم: حرفه‌یی سرور که با خیال تخت به کارش می‌گیرم
چیزی نیست تعمیرگری روح پاپوش‌های
بد بد.
ماروللوس: نامش را بگو مردک، مردک زبان‌باز
بگو حرفه‌ات چیست.
شهرگان دوم: نه، خواهش دارم با خشم‌گرفتن اعصاب‌تان را پاره مکنید.
چون من فقط می‌توانم آن چیز دیگرتان را بدوزم اگر پاره شود.
ماروللوس: کدام چیز دیگر مرا بدوزی اگر پاره شود؟ مقصودت از این گفته چیست،
مردک دغل؟
شهرگان دوم: مقصودم این است که تخت کفشتان را پینه می‌زنم، سرور.‌

برش هایی از کتاب